Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-30@21:42:05 GMT

تماشای نقاشی‌هایی از طبیعت همراه با صدای پرندگان

تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۴۳۳۹۸

تماشای نقاشی‌هایی از طبیعت همراه با صدای پرندگان

چهچهه پرنده‌ها فضای گالری را پر کرده است. این چهچهه در ترکیب با همهمه بازدیدکنندگان، فضای متفاوتی را به وجود آورده است. صدای پرندگان را خودِ هنرمند در خلال ساعت‌ها حضور در طبیعت ضبط و حالا در روز افتتاحیه نمایشگاهش آن را در فضای گالری پخش کرده است.

غروب جمعه (۱۲ آبان ۱۴۰۲) است و آناهیتا ابوترابی جدیدترین آثارش را با عنوان «من آنم که نشانی ندارد» روی دیوارهای نگارخانه سهراب برده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در مراسم گشایش نمایشگاه، می‌توان افرادی همچون علی خسروی، مرتضی اسدی، بهمن نیکو، جمشید بایرامی، کوروش قاضی مراد، رضا حسینی، فیروزه بختیاری، علیرضا آدمبکان، مهین منفرد، سعید امکانی، لیلا منتظری، محمدرضا هاشمی نژاد، عیسی جباری، علی گلباز، هادی هادی نژاد، حمید فتوحی، حسین نخعی و .... را دید؛ نمایشگاهی شامل ۲۴ اثرِ ترکیب مواد در ابعاد بزرگ و کوچک که همگی آنها منظره‌های طبیعی را بازنمایی می‌کنند. 


 
به گزارش ایسنا، بهمن نیکو، هنرمند نقاش و معماری است که بیش از ۴۰ سال است نقاشی می‌کند. نیکو، با بیان این که در کار هنری تنوع، ابتکارِ عمل و خلاقیت در درجه نخست اهمیت قرار دارد، معتقد است تکنیک را عده بسیاری می‌توانند فرا بگیرند؛ اما مهم بینش خلاقانه در کار نقاشی است.


نویسنده کتاب «سیمای آبرنگ ایران» با اشاره به آثار نمایشگاه «من آنم که نشانی ندارد»، درباره محوریت طبیعت در این آثار می‌افزاید: «نگاه به طبیعت دستاویز همه نقاشان هست؛ چه حرفه‌ای چه آماتور، منتها نگاه ویژه داشتن و برداشت مناسب از طبیعت همیشه دغدغه‌ای بوده که خیلی‌ها دنبالش بوده‌اند. حال چه در فضا و در دل طبیعت قرار بگیرند چه بخواهند طبیعت را از روی تصویر نقاشی کنند.»
این نقاش در توصیف نحوه مواجهه ابوترابی با طبیعت بیان می‌کند: «آناهیتا ابوترابی در دل طبیعت نقاشی می‌کند و از همه فضاها حتی فضاهای صعب العبور عبور می‌کند و به خاطر حسّی که فضا و طبیعت به او می‌دهد، دوست دارد در همان طبیعت کار کند. با توجه به همگی عناصر اعم از نور و سایه‌ها و کنتراستی که وجود دارد موفق شده است با برداشت و سلیقه خودش آن مناظر را به تصویر بکشد.»
 
نیکو درباره تفاوت آثار این نمایشگاه و نمایشگاه قبلی این هنرمند می‌گوید: «کارهای نمایشگاه قبلی ایشان مبتنی بر فیگور بود؛ ولی این جا تغییری به سمت منظره اتفاق افتاده است. فیگور و نگاه به طبیعت، دو مقوله مجزا هستند؛ ولی مهم، آن برداشتی است که هنرمند از موضوع کرده و همچنین استفاده از رنگ‌های خاصی که حتی شاید اغراق آمیز باشد یا بعضی‌ها خیلی ردیف و بجا استفاده بشود. آن تکنیکی که برایشان انتخاب کرده‌اند هم مهم است که خیلی سریع و راحت می‌تواند آن بافت را در کارشان به وجود بیاورد. طبیعتاً در نمایشگاه آتی‌شان اگر طبیعت بیجان هم کار کنند شاهد همین روحیه و همین حس و رنگ بندی خواهیم بود.»


 


اما شاهین ترکمن، نمایشگاه گردان، منتقد هنری و نگارخانه دار، عقیده دارد آناهیتا ابوترابی در مجموعه جدیدش «چالش سختی» را در پیش گرفته است.
ترکمن ضمن مقایسه این نمایشگاه با نمایشگاه قبلی این هنرمند، اضافه می‌کند: «ایشان سال گذشته نمایشگاه نسبتاً موفقی در گالری سهراب برپا کرد و در آن نمایشگاه در مقام نقاشی ظاهر شد که همیشه وابسته به فیگور است و به‌عنوان یک زن موقعیت آدم‌های اطرافش را ترسیم می‌کند. از او خواستم در مجموعه جدیدش، از این موقعیت و فیگور صرف نظر کند و نشان دهد اگر بخواهد نقاشی‌ای بکشد که در آن فیگور و موقعیت آدم‌ها نباشد، چه می‌کشد؟! در حقیقت در نمایشگاه جدیدش وارد چالشی شد و به طبیعت پرداخت. ماحصل کار، آثاری است که در آنها، نه فیگور هست و نه اکسپرسیون. به گمانم این چالش سختی است و باید رها شود از وابستگی‌اش به داشتن فیگور. نه برای این‌که ازاین به بعد قرار باشد مدام منظره بکشد؛ بلکه برای‌اینکه رها شود و وابسته به قبل نباشد.»
این نمایشگاه گردان با برشمردن یک قاعده در کار هر نقاشِ موفق، می‌گوید: «نقاش از مرحله‌ای که می‌خواهد رها شود، باید چند اتفاق برایش بیفتد. راهش را پیدا کند و قلمش هویت داشته باشد. فلسفه‌ی زیستی‌اش نیز می‌بایست مشخص باشد. نقاش باید با نقاشی‌اش رشد و مسیر دیدنش به پدیده تغییر کند.»


 

نمایشگاه «من آنم که نشانی ندارد» تا ۲۳ آبان ۱۴۰۲ در نگارخانه سهراب به نشانی خیابان سمیه، بین مفتح و رامسر، شماره ۱۴۲ به تماشاست.
 

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: نمايشگاه الهام شکیب الهام شکیب درگذشت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۳۳۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ژاپنی‌ها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟

شوهر اویوا می‌خواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیت‌آمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!

به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی». 

قرن‌ها پیش، داستان‌های ارواح در ژاپن بسیار نقل می‌شدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشته‌شده از سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستان‌هایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.

داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد. 

کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، می‌گوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدت‌ها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.

تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامه‌های آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.

کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوه‌های ویژه پیچیده‌ای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل می‌کرد. 

بروکس می‌گوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیت‌ها با کمک آن‌ها پرواز می‌کردند، همگی نشان‌دهنده حضور ارواح بودند.» 

هزاران چاپ با قیمت‌های شگفت‌آور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس می‌گوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود. 

چنین نمونه‌های رنگارنگ و زنده‌ای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی می‌مانند، به‌ویژه چاپ‌هایی که شامل برگه‌های کاغذی بلند می‌شدند تا جلوه‌های پیچیده صحنه را منعکس کنند. 

یکی از چاپ‌های چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را می‌بینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را می‌بینید، خدمتکاری که ناخن‌های دستش بعد از مرگ همچنان رشد می‌کنند. 

این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده می‌شوند که لباسش را سریع عوض میکند. 

در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه می‌گذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس می‌گوید چاپ‌ها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپ‌ها نادر هستند، به خصوص آن‌هایی که کاملاً سالم باقی ماندند. 

ارواح قرن‌ها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آن‌ها، مخاطبان نخبه‌تر و باهوش‌تر بود. 

شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی

فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه می‌گوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیت‌هایی با ماسک‌های چوبی استادانه میشد. او می‌گوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود می‌گیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آن‌ها اتفاق می‌افتد.»

تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیت‌های ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقاب‌ها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت. 

فلتنز می‌گوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهین‌آمیز است، چون اسطوره‌شناسی نو را از بین می‌برد.» 

«داستان‌های نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبح‌ها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آن‌ها داستان‌هایی از گذشته‌های دور بود و آن داستان‌ها اغلب با مکان‌های خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند». 

«آن داستان‌ها از طریق ارواح مرتبط با آن مکان‌ها بیان می‌شوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.» 

به راستی چرا ارواح در سنت‌های فرهنگی ژاپن دوام آورده‌اند و در دوره ادو احیا شدند؟ 

به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعه‌دار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعه‌ی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستان‌های شبح‌آلود اشکالی از عدالت در جامعه‌ی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود». 

«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانه‌ای، تماشای این نوع نمایش‌ها که در آن‌ها، ارواح می‌توانستند به روشی که مردم نمی‌توانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشه‌های انتقام‌جویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.» 

بروکس می‌گوید دانستن شمار چاپ‌های آن زمان دشوار است و مردم هنوز آن‌ها را با روش‌های سنتی می‌سازند. 

بینندگان حتماً می‌توانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلم‌های مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند. 

بروکس می‌گوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آن‌ها را فیلم‌های ترسناک ژاپنی می‌شناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان می‌توانید چیزهایی ببینید که می‌شناسید و به آن‌ها علاقه دارید.»

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • اینجا طبیعت از بوم بیرون می‌زند!
  • لیونل مسی و فرزندش متئو و تماشای دیدار میامی هیت - بوستون سلتیکس / فیلم
  • زیبایی نقاشی خداوند در طبیعت زیرکوه
  • وقتی بازیکنان رئال مادرید، طرح های نقاشی شده چهره خود را مشاهده می کنند / فیلم
  • لئو مسی مهمان ویژه NBA شد (عکس)
  • ببینید | ترس و وحشت یک گربه هنگام تماشای انیمیشن تام و جری
  • چرا ژاپنی‌ها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
  • ستاره پی‌اس‌جی: رونالدو من را دیوانه خودش کرد
  • رازهای نقاشی مرگ سقراط
  • مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز/ آنجا که نگاه پایان می‌گیرد